تارنمای ادبی قلم طلایی1 - امیر نمازی

وب سایتی جامع و تمرین محور برای علاقمندان به داستان و نویسندگی

کارگاه مشق شب پنجم / جمعه 23 اسفند 98

 

تشریح واژگان مرتبط با این تمرین

جِدّ

جِدّ به کسر ج و تشدید دال، کلمه ای عربی و در معنای " کوشش " است. / معانی دیگر آن که به کار فارسی زبان ها می آید، " امرِ جدی و واقعی / جدیت " می باشد.

 

جَزر و مَد

جزر و مد به فتح اول، در معنای « فرو نشست آبِ دریا در اثر حرکت ماه » است. این ترکیب با ز (جزر) نوشته می شود و نوشتن آن با ذ (جذر) اشتباه بوده و عمل ریاضی را تداعی می کند. [امیر نمازی]

 

بُته جِغه

بته جغه یکی از نقوشی است که در تاریخ هنرهای سنتی و دستی ایران همیشه مورد توجه هنرمندان و صنعتگران بوده است. از این طرح و نقش در تزیین انواع صنایع دستی بویژه پارچه، قالی، گلیم، کاشی، سفال، شال بافی، نساجی، خاتم، زربافی و... استفاده می شود.

املای آن به شکل « بته جغه » صحیح است و هیچگونه واو عطفی در آن به کار نمی رود؛ علاوه بر این، املای « جغه » با غ است در فرم ادبی اصیل و فرهنگ های لغت پارسی نیز این مورد را تایید کرده اند اما در زمره اشتباهات و اغلاط رایج و مصطلح آمده و در متون نوشتاری و مجازی می بینیم که به غلط به شکل « بته جقه » نوشته شده است

از امروز، این واژه پارسی و زیبا را به شکل صحیح آن به کار ببریم. [ امیر نمازی ] 

 

جَناغ

استخوانی به شکل عدد 7 که جلوی سینه مرغ قرار دارد. این استخوان در جلوی سینه انسان نیز موجود است و از پایین به دنده ها و از بالا به استخوان های ترقوه وصل می شود. [فرهنگ پارسی معین]

از این واژه، اصطلاحی رایج وارد تعاملات امروزی مان شده و آن " جناغ شکستن است. "، این اصطلاح به معنای شرط بندی دو نفره و بر سر شکستن جناغ سینه مرغ به کار می رود و در فرهنگ عامیانه، زمانی که فردی جناغ شکست، ننگ و شکستی عایدش می شود و تا مدت ها بر سر زبان ها خواهد بود.

فرهنگ املایی خط پارسی، واژه جناغ را صحیح می داند؛ پس بر این اساس، " جناق " صحیح نمی باشد و بهتر است از این به بعد به شکل صحیح و پذیرش شده اش به کار ببریم. [امیر نمازی]

 

چغندر

گیاهی است از تیرۀ اسفنجیان که دارای برگ های درشت و پهن است و به سه نوع سمی فرنگی و قند تقسیم می شود. [ فرهنگ فارسی معین]

 

دیفرانسیل

1. دستگاهی در اتومبیل که نیروی لازم را به چرخ ها منتقل می کند.

2. در ریاضی کاربرد دارد. [ هر دو برگرفته از فرهنگ پارسی معین]

3. اصطلاحی کوچه و بازاری که در زبان و معاشرات نوجوانان امروزی رایج است و در معنای " پشت - باسن " به کار می رود!

از این واژه کوچه و بازاری، می توانید در داستان های عامیانه و امروزی استفاده کنید. [امیر نمازی / فرهنگ زبان مخفی]

 

زاغارت

یکی دیگر از واژگان و اصطلاحات کوچه و بازاری است که می توان در داستان های اجتماعی و عامیانه استفاده اش کرد.

در لهجه و گویش تهرانی، به فردی که ظاهر و تیپ و قیافه مناسبی ندارد، زاغارت گفته می شود؛ همچنین این واژه نوپدید، در معانی و مفهوم دیگری نیز می آید. این موارد عبارت است از: به درد نخور، خراب، کهنه، بدشکل و قیافه، درب و داغون و...

صفتی است که هم برای انسان به کار برده می شود هم برای وسایل نقلیه و اشیاء.

 

حجیم

پرحجم، قطور، جادار، کُلُفت، بزرگ.

 

سیـم بُکسل

اصطلاحی کوچه بازاری و بیشتر مورد استفاده نوجوانان امروزی / در معنای ایما و اشاره ای که نشان از رضایت و پذیرش دوست شدن (دختر و پسر) به کار می رود. [امیر نمازی]

 

حـج گزار = رجوع به مشق هفته گذشته

 

حَرّاف

به فتح اول و تشدید دوم / این واژه در عربی نیامده و از ساخته ها فارسی زبانان در قرن اخیر است و به جای آن می توان از واژگان زیر استفاده کرد : پرگو، پرچانه، پر حرف، بیهوده گو، گزافه گو، وراج. [امیر نمازی]

 

قالپاق

صفحه ای فلزیِ گرد که در چرخ اتومبیل بر روی پیچ و مهره های چرخ نصب می کنند. / کلاه پوستی ترکان (فرهنگ عمید)

 

خراجگزار = سرهم است و جدا نوشته نمی شود. رجوع به مشق هفته گذشته

 

ذوزَنقه

املای این کلمه به همین صورت صحیح است و در معنای یکی از اشکال ریاضی می باشد.

 

قباحت

زشتی، زشت شدن، سماجت در کاری، بدی و فساد، بد کاری.

املای این کلمه به همین شکل صحیح است و استفاده از غ (غباحت) یا ه دو چشم (قباهت)،کلمه را غلط و خنثی خواهد کرد.

 

قبـراق

چابک، چست و چالاک، سرحال، فرز، سردماغ

املای صحیح این کلمه به همین شکل است و نوشتن آن با غ (غبراق یا قبراغ) اشتباه و غلط خواهد بود. [امیر نمازی]

 

هیستریک

بیماری روحی، آشفتگی و پریشان خیالی

 

سین جیـم

سوال و جواب، استنطاق، بازخواست، پرس و جوی مستمر

 

کریدور

دالان، سرسرا (فرهنگ پارسی معین) / راهروی باریک و دراز (فرهنگ پارسی عمید)

 

چقر و بد بدن = چقر: هر چیز سخت و محکم

غش کردن = رجوع به مشق نامه گذشته

 

لیچار = سخنان بیهوده، درهم و نامربوط، مزخرف، مهمل، ناروا / در گذشته: نوعی مربا بوده.

 

تیـرس = در نقطه دید، جلوی چشم

عمامه = شال و پارچه ای که دور سر می پیچند (فرهنگ پارسی عمید/معین)

 

شُلکس = واژه ای که در کوچه و بازار و در بین نوجوانان امروزی (بیشتر) رایج است و به معنای " وارفته / شل و ول / استراحت کردن" می باشد. [امیر نمازی]

 


کارگاه نگارش و ویرایش پنجم / گروه تمرینی ایده داستان - 23 اسفند 98


 

 

حاجیان
۲۴ اسفند ۹۸ , ۱۶:۲۳

عالی بود استاد... بعضی کلمه‌‌ها اصلا آشنا نبود. اگه معنای کلمات رو بدونیم شاید بهتر بتونیم بنویسیم. مثلا شلکس رو من اصلا نشنیده بودم.

بازم ممنون...تمرین خیلی جالبیه

پاسخ :

درود بر شما دوست پر تلاش و خلاق.
در همین تمرین، سه تا چهار کلمه از فرهنگ لغت خاموش و پنهان عامیانه انتخاب شده است. " شلکس " یکی از کلماتی است که نوجوانان در مواقع مختلف از آن استفاده می کنند. کلمه ای ترکیبی و جدید است و به راحتی می توانید در داستان های اجتماعی خاص استفاده اش کرد. سپاس از توجه شما.
سوده
۰۸ فروردين ۹۹ , ۲۱:۳۲

استاد گرامی، سپاس از ایده ها و تمرین های بکر و نابتون ممنون که بی نهایت زحمت می کشید که این گونه تمرین های خوبی برای ما طراحی می کنید.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تنها با نوشتن و تمرین مکرر است که رشد می کنید؛ پس تا می توانید بنویسید که نوشتن، رسالت شماست...
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan