تارنمای ادبی قلم طلایی1 - امیر نمازی

وب سایتی جامع و تمرین محور برای علاقمندان به داستان و نویسندگی

پروندۀ سال 98 کانال ایده داستان + هدیه حضور

 

سوم خرداد سال گذشته شرایطی فراهم آمد تا کانال ایده داستان، همان دفترچه‌ای که تمامی نویسندگان خرد و کلان به آن نیاز دارند، به یاری خدا متولد شود و پا به دنیای پر فراز و نشیب ادبیات بگذارد.

در این یکسال فعالیت، سعی شد ایده‌ها و تمریناتی طراحی و ارسال شوند که اول، ذهن و قلم‌ نویسنده را به چالش بکشد و دوم، پیشرفت و ارتقای شما عزیزان را تسریع‌ کند.

تمرینات در چندین مرحله نو شدند و به شمار آن‌ها افزوده شد و تا این لحظه، بالغ بر ۱۹۱ ایده و جرقه داستانی (ایده ها، یک‌ویک و نخ داستانی) و ۷۸ تمرین متنوع، هدفمند و پیش‌برنده ارسال شده است که هر کدام اهداف خاصی را دنبال می کردند؛ یکی به آنی‌نویسی و ایجاز آن ارتباط داشت، دو ایده به بحث داستان‌نویسی حرفه‌ای مرتبط بود، چند تمرین به داستان کم شمار و توصیف و درک هنری مرتبط بود و در تمامی آن‌ها،  دست و فکرِ نویسنده باز بود و یکی از همین ایده‌های ارسالی، در دوره ششم جشنواره‌نویسی نوشته شد و در بین ۶۰ داستان اول جایزه‌ ادبی سیمین قرار گرفت.

پیش فرست عامی نویس

 

پیرامون مان پر است از لغات، کنایات و معانی ریز و درشت؛ هر اتفاقی، معنایی روشن در دل خودش دارد و می تواند شمع و چراغ داستان مان را روشن و پر فروغ کند.

ایده و شورِ اجرایی این پست که میان کانال ایدۀ داستان و تارنمای قلم طلایی1 مشترک است، امروز به ذهنم رسید؛ قرار بود تغییراتی محسوس در کانال و مطالبش داشته باشیم. تغییر اول، نصیب و قسمت مدرسۀ خلاق ایدۀ داستان شد و این مطلب جدید و پر تأثیر، هم به کانال رسید و بسته به بازخورد و توجه شما عزیزان، ممکن است تغییرات مثبت و خلاقِ دیگری نیز داشته باشیم. نظراتتان باعث دلگرمی است، حتماً درمیان بگذارید.

در این مطلب آموزشی، قرار است از انبوه واژگان جادویی که به کار هر داستان و نوشته ای می آید، دست چینی داشته باشیم و در کنارِ هم بگوییم و بخوانیم و با تمرینی کوتاه، کار را خاتمه دهیم؛ این تمرین اهمیت دارد چرا که می تواند مفهومِ آن روز را در ذهن شما بیشتر و بهتر ثبت و ضبط کند؛ پس حتماً آستین بالا بزنید و فارغ از هرگونه برداشتی « که من بلدم...! »، « این مورد را قبلاً خوانده ام و از بَرَم!! » و بهانه های ریز و درشتی که به گوش و چشممان خورده است، تمرین را بنویسید و ارسال کنید. این کار، چند فایده خواهد داشت:

1. مفهوم برای شما مرور و به حافظۀ کوتاه و بلندمدت تان منتقل می شود.

2. صرفاً خواندن نبوده و عملاً تلاشی کرده اید و غول هرگونه بهانه را بر زمین زده اید!

و...

پس فارغ از اینکه این مفهوم را می دانید یا نه، چندین بار استفاده کرده اید یا اول بار است که می بینید، تمرین را با دقت و علاقه بنویسید و در ذیل هر پست، به اشتراک بگذارید. حمایت های شما عزیزان، می تواند باعث بقا و افزایش کیفیات مطالب شود. 

  • نظرات [ ۰ ]

نخ داستانی ششم

 

 

 

در مورد هر یک از جملات زیر، 1 تا 3 صفحه بنویسید...

1. دیگر تحمل ندارم...

2. گوشه کافه نشسته بود. مرتب چشمک میزد و نگاهش را می دزدید...

3. با دستمالی سفید، سیاهی زیر چشمش را پاک کرد... (جدید)

4. دیگر آن چهره بشاش و نورانی را ندیدم... (جدید)

5. پرده خجالت را روی سرش کشید و رو برگرداند... (جدید)

 

 


تمرین هفته ششم نخ داستانی - کانال ایده داستان - امیر نمازی (23)


  • نظرات [ ۱ ]
تنها با نوشتن و تمرین مکرر است که رشد می کنید؛ پس تا می توانید بنویسید که نوشتن، رسالت شماست...
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan